loading...
تا ملكوت
بهمن ولی پور بازدید : 185 یکشنبه 04 خرداد 1393 نظرات (0)


نماز و شخصيت جوان

برای پرداختن به اين موضوع كه نماز در ساختار شخصيت جوان، موجد چه آثاری بوده و نقش و تأثير آن تا چه حدی است به نظر میرسد كه تبيين و توضيح چند مطلب در اين باب لازم و ضروری باشد. نخست حقيقت و روح نماز است و ديگری اهميت دوران نوجوانی و جوانی و نيز روحيه انفعالی و تأثير پذيری اين نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجی است.

 

به نظر میرسد تا وقتی كه مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جايگاه خود را پيدا نكنند فوايد و آثار اين امر عبادی يعنی نماز در زندگی جوانان در پردهای از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جايگاه حقيقی خود را پيدا نكند. لذا به همين خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعديل و تكامل شخصيتی و ايفای نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی جوانان را بيان خواهيم كرد.


روح و حقيقت نماز

نماز لفظ و واژهای است كه در متون دينی ما بعنوان «صلاة» از آن ياد شده و دارای معانی متعدّدی بوده كه يكی از آن معانی، همين عمل مخصوصی است كه به نام «نماز» در دين اسلام تشريع شده است. اين لفظ در برخی از آيات به معنای سلام و تحيت آمده است آنجا كه خداوند در قرآن میفرمايند:

إنَّ الله وملائكته يصلّون علی النّبی يا ايّها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً.

«همانا خداوند و فرشتگان بر پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) درود میفرستند شما هم ای 

 اهل ايمان بر او صلوات و درود بفرستيد و با تعظيم بر او سلام گوئيد»

 

و در آيه ديگر با اشاره به همين معنی میفرمايند: هو الذی يصلی عليكم وملائكته «اوست خدايی كه هم او و هم

 فرشتگانش بر شما تحيت و رحمت میفرستند»(2).

وبه معنای دعا هم در برخی از آيات آمده است. آنجا كه به پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم)دستور گرفتن زكات داده میشود خداوند میفرمايد بعد از گرفتن زكات برای آنها و در حقشان دعا كن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزكيهم بها وصلّ عليهم إنّ صلواتك سكن لهم.

«ای رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگير تا بدان واسطه نفوس آنان را پاكيزه سازی و آنها را به دعای خير ياد كن همانا دعای تو در حق آنان، موجب تسلی خاطر آنهاست»(3).

«صلاة» به هر دو معنای مزبور كه در حقيقت به معنای واحد بر میگردند كه همان دعا باشد مورد بحث ما نيست بلكه مراد از «صلاة» همان معنايی است كه با طريق مشخص و با اركان مخصوص و جزئيات معين از طرف شارع مقدس، حقيقت پيدا كرده است و پيامبر خاتم(صلی الله عليه وآله وسلم)آن حقيقت نازله را در عمل تشريع و خود، آن را تحقق عملی بخشيد. نه تنها شخص پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پای بند بود بلكه همه مسلمين موظف بودند كه آن را شبانه روز پنج بار بجای آورند. اَقم الصلاة لدلوك الشمس الی غسق الليل.

«نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكی شب برپا دار»(4).

كه اين آيه اشاره اجمالی به نمازهای پنج گانه دارد. نماز با اين شيوه مرسوم كه مصداق آن برای همه مسلمين روشن و آشكار است چيزی نيست كه مورد فهم و درك نباشد چون آنچه كه از سنّت رسول اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم)و اهل بيتش استفاده میشود پر واضح است كه اين تلقی از نماز يعنی اعمال مخصوصهای كه با تكبيرة الاحرام شروع و به سلام ختم میگردد. و اين است معنای ديگری كه از آيات استفاده میشود. آنچه كه مسلّم است اين است كه اين عمل ظاهری كه اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقيقت نماز نيست بلكه اين صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری است الهی كه تحقق آن همانند ساير امور دارای ظاهر و باطن است كه در متون دينی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهری نماز همان است كه با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذكر خداوند و تعظيم در مقابل او، اميد و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و ركون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات يكتايی كه در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است.

حقيقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيت او به جسم مادی است. همانطور كه حقيقت انسان در اين جسم خاكی و هيكل مادی قالب گيری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به اين شكل ظاهری وجود يافته است چنانچه خداوند فرمايد: وقد خلقتكم اطواراً «وبه تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد»(5).

حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده كه اين قالب و صورت را پذيرا شده است هرگاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعاً بايد در همين طور و قالب خاص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلكه پديده ديگری است.

هرگاه اين قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آميخته و قرين گردد نماز حقيقت خود را يافته و تأثير خود را میگذارد. در چنين صورتی است كه اين امر الهی، ستون دين(6)، معراج مؤمنين(7)، روشنگر چهره مسلمين(8)، مقرِّب متقين(9)، مكمّل اخلاص مخلصين، مبعِّد خصائص ملحدين(10)، مسوِّد چهره شياطين(11)، ومميّز مؤمنين از كافرين(12)، قرار میگيرد.

پس نمازی كه فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر اين قيام به ظاهر آن، تحركی در نماز گزار ايجاد نخواهد كرد و از سوی ذات باری به اين نماز اقبال و توجهی نيست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمودند:

«خداوند متعال نظر نمیافكند به نمازی كه آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند»(13).

پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگری نماز نيست در نتيجه هم كسانی كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بیخبرند از حقيقت نماز غافلند و هم آنانكه نماز نمیخوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن رسيدهايم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است.

آزردن همسر مانع قبولی نماز

مانع ديگری كه برای كمال نماز در نصوص و روايات بدان اشاره شده است اذيت و آزار و روا داشتن ستم به همسر میباشد. يكی از بارزترين مصاديق ظلم كه شايد عقاب شديدتری هم داشته باشد ظلم به همسر در خانه است.

در توصيههای اوليای دين و بزرگان دينی سفارش زيادی شده كه در ميان اعضای خانواده عدالت بلكه عفو و گذشت و اخلاق دينی بايد حاكم باشد. و كمترين ستم نسبت به زير دستان، هيچ توجيه شرعی ندارد. و اين عمل كه قبيحترين و زشتترين عمل محسوب میشود مانع بزرگی برای كمال نماز است. از پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) مرويست كه فرمودند:

«كسی كه همسر خود را آزار دهد نماز و اعمال نيك او پذيرفته نيست نزد خداوند مگر اينكه او را كمك نمايد يا او را راضی نمايد هر چند در تمام ايام عمر، روزه داشته باشد و نيز شوهر هم دارای همين نوع از عذاب و عقاب است در صورتی كه به همسرش ظلم روا بدارد»(1).

از اصحاب و ياران پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) نقل شده است كه حضرتشان به سه چيز بسيار تأكيد داشته و نزديكان خود را بدان توصيه میفرمودند: الصلاة الصلاة وما ملكت ايمانكم لا تكلِّفُوهم ما لايطيقون واتقوا الله فی النساء فانَّهُنَّ عوانٌ فی ايديكم.

«نماز، نماز بگزاريد و به زير دستان به نيكی رفتار كنيد و از خدا بترسيد در كار زنان كه آنان اسيران دست شمايند»(2).

نماز و عدالت با زير دستان و تقوای الهی سه امر مهمی هستند كه پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) پيروان و نزديكان خود را بدان توجه دادهاند. به نظر میرسد كه ارتباط اين سه امر در اين باشد كه نماز واقعی موجب میشود كه نمازگزار از ظلم و تعدی به حقوق ديگران دوری نموده و درجات ايمان و ترس از خدا در قلب او بيشتر گردد. و متقابلاً كسی كه به خانواده و ديگران ظلم و ستم نمايد و در عين حال نماز هم بخواند. نمازش هر چند شرط صحت را دارا است ولی قطعاً شرط كمال را فاقد است.

چنين حكمی هم برای مردان آمده است و هم برای زنان. در روايات تأكيدات زيادی شده است كه زن بايد در رضايت شوهر بكوشد. و احاديث بسياری از معصومين(عليهم السلام) در باب ارتباط عبادات با رضايت شوهر بيان شده است.

از صاحب شريعت اسلام و خاتم پيامبران(صلی الله عليه وآله وسلم) روايت است كه: «خداوند نماز پنج گروه را نمیپذيرد بندهای كه از مولای خود فرار كرده است، شراب خوار، ربا خوار، كسی كه عاق والدين قرار گيرد و زنی كه شوهرش از او راضی نباشد»(3).

پس نماز در رعايت موازين شرع و در زندگی خانوادگی و عفو و گذشت در روابط زناشويی نقش مهمی را ايفا میكند يعنی آنان كه مواظبت بر عبادات و نماز خويش دارند و بدان اهميت میدهند به حفظ موازين شرع مقيدتر و به مقام قرب الهی نزديكترند. چون كمترين آثار نماز همين است كه در ميان اهل خانواده ظاهر گردد و از آنجا به جامعه تسرّی يابد و آنكه به حفظ نماز توجه و اهميتی قائل نيست از معاصی و گناهان نسبت به خانواده و جامعه اِبايی ندارد.

پس بيائيم به اين كلام نورانی پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) جامه عمل بپوشانيم كه فرمودند: مَنْ صَبَرَ علی سوء خُلق اِمرأته اعطاه الله من الاجر مثل ما اعطی ايوب علی بلائه ومَنْ صَبرتْ علی سوء خُلقِ زوجِها اعطاها اللهُ مثل ثوابِ آسيةَ امرأة

علل كم توجّهي يا بي توجّهي برخي از جوانان به نماز

راستي چرا در ميان نوجوانان و جوانان برخي آنچنان كه بايد، به نماز اهميت نمي دهند و يا اينكه چرا بعضي از آنان ارتباط چنداني با نماز ندارند و يا عدهاي از نوجوانان و جوانان در حاليكه از خانواده مذهبي و مسلمان هستند نماز نمي خوانند؟

محيط خانواده و بي توجهي والدين

بي توجه بودن يا كم توجهي پدر و مادر يا مربي خانواده نسبت به فرزندان در محيط خانه و سطحي نگري آنان در ابتداي نوجواني فرزندان و يا احياناً بي مبالاتي اعضاي خانواده نسبت به مسائل ديني خصوصاً فريضه نماز تأثير بسزائي در تربيت فرزندان بجاي مي گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانهاي رشد نمايد كه در آن خانه كسي به نماز اهميت ندهد و يا در قبال مسائل ديني خود را مسئول ندانند و يا خود اهل نماز باشند ولي فرزند خانواده را تحريض و تشويق به نماز ننمايند قطعاً فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شايد در آينده بر اثر عوامل ديگر به نماز روي آورد كه اين احتمال ضعيفي است.

نوجواني نوشته بود كه چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در حاليكه در خانه ما هيچ يك اهل نماز نيستند و ديگري بيان كرد كه توقع نماز خواندن از كسي كه هيچ يك از اعضاي خانوادهاش اهل نماز نباشند. توقع بيجايي است.

اينگونه از خانواده ها كه فرزندانشان تمايل و گرايش چنداني به مسائل عبادي از خود نشان نمي دهند بر دو قسمند: يك گروه خانوادههايي هستند كه والدين و مربيان آنان به نماز اهميت نميدهند و طبعاً فرزندانشان از آنان تقليد ميكنند. اين دسته از خانواده ها اگر چه محدودند ولي وجودشان قابل انكار نيست. فردي نقل ميكرد ما چند نفر براي مهماني به منزل كسي رفتيم بيشتر يا همه دوستان وضو ساختيم كه نماز بخوانيم سراغ مهر نماز از صاحب خانه گرفتيم در جواب به ما گفت يك مُهر در خانه داريم كه گاهي من با آن نماز ميخوانم و گاهي خانمم.

دسته ديگر خانواده هايي مي باشند كه خود ديندار و اهل عبادتند و ليكن نسبت به فرزندان خود در اين امر هيچ وقعي نمينهند. نماز خود را ميخوانند و روزهشان را ميگيرند امّا از اينكه فرزندان به مسائل ديني پاي بند باشند يا نه براي آنها يكسان است. هرگز از فرزندان بعنوان پدر و مادر نمي خواهند كه نمازش را بخواند و يا روزهاش را بگيرد. هيچ مسئوليتي را در قبال آنان احساس نمي كنند. گويا او همه چيز را مي فهمد و بايد با همان فهم خود عمل كند و يا همه اعمال او را حتي بعد از سن تكليف با بچه بودن توجيه ميكنند.

بسيار روشن و مسلّم است كه چنين فرزندي بزودي به عبادت تن در نخواهد داد. كانون خانواده مهمترين عامل دراين زمينه محسوب ميشود چون كانوني كه جوان در آن رشد يافته كانون بيتفاوتي بوده است و هرگز كسي از طريق محبت و تشويق و يا از راه قهر و تهديد او را به امور عبادي و ادار نكرده و يا از او نخواسته است. چه بسا اين جوان نسبت به ساير امور زندگي فردي سر به زير و تسليم پذير و با شخصيتي از ديدگاه خانواده باشد و ليكن اهل نماز و ديانت نيست. اين بدان جهت است كه والدين در آن امور تأكيد داشته امّا در امور ديني اصراري به خرج ندادهاند. و اگر در بُعد ديني توجه داشتند قطعاً خللي در او مشاهده نمي كردند.

 

برگرفته از : كتاب نقش نماز در شخصیت جوانان

 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 49
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 57
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 79
  • بازدید ماه : 124
  • بازدید سال : 1,190
  • بازدید کلی : 14,133